امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

شازده کوچولو ما

تولد پدرجون!

1391/5/24 0:16
نویسنده : مامان نیلوفر
388 بازدید
اشتراک گذاری


 

 

توی این هوای گرم بستنی خیلی میچسبه. "تو"هم که عاشق بستنی هستی اونم از نوعزعفرونی. جالبه که علاوه بر قیافه ات واخلاقت، سلیقه ات توی خوردنیا هم کاملا به بابات رفته. مثلا من بستنی کاکائویی دوست دارم ولی "تو" اصلا بهش لب نمیزنی. یا در خوردن انواع ترشیجات ،درست مثل بابات، سر از پا نمیشناسی !

دوشنبه 2 مرداد 91 تولد پدر جون (پدرمن) بود. و ما توی باغ براش یه تولد خیلی کوچولو گرفتیم.

 

از اونجایی که مامان بزرگم ، مامانم(مادرجونت) ، خاله نرگس، خاله نوشین، خاله رفعت (مادربزرگ رها جون)، خاله صبا و مامانش خاله مریم همگی با هم رفته بودن مشهد زیارت امام رضا(ع) و ما تنها بودیم، مهمون زیادی نداشتیم. فقط رها جون و مامان و باباش و روزبه و باباش مهمونمون بودن. ولی با این وجود خیلی بهمون خوش گذشت و پدر جون خیلی خوشحال شد. 

ما به همراه مادر جون و خاله نرگس یه ماشین ریش تراش براش خریده بودیم 

و رها جون هم زحمت کشیده بود و یه فندک خوشگل برای پدرجونت هدیه خریده بود.

کیک هم به کمک "تو" و رها جون بریده شد و پدر جون 60 ساله شدن...

 

 

به "تو" و رها خیلی خوش گذشت. پدر جون حسابی شمارو با فُرقون سواری داد!!!

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سارا
2 شهریور 91 11:36
مبارک باشه چه ژستی گرفتی روو فرقون الهی قربونت بشم